بعضی وقت ها "خداحافظ "
یعنی : نذار برم... یعنی : برم گردون... یعنی : سفت بغلم کن... و سرمو محکم بچسبون به سینه ات و بگو : خداحافظ و کوفت... خداحافظ و زهرمار... بیخود کردی میگی خداحافظ! دفعه آخرت باشه!! مال خودمی
بــبــیـــن آق پــــسر... با نصفشون خوابیدی و داری نقشه میریزی و دیدن اشکاشون بت حس شاخ بودن میده ؛ فردا پدر خواهى شد ، اشکهاى دخترت کمرت را میشکند ! .
ببین داداش !
ببین اﻗﺎﻱ ﻧﺼﺒﺘﺎ پسر !
کلی دوست دختر داری؟
بقیشونم زمین بزنی؟
پیش دوستات مدام اسم چند تا دختر میاری و میگی اینارو جدید مخ زدم؟
سیگار کشیدن افتخار میدونی؟
هر جا بشه مشروب میخوری؟
از بازی کردن با احساس دخترا و وعده ازدواج دادن بهشون لذت میبری؟
افتخار میکنی جلو هر دختری ترمز میکنی بهت پا میده؟
دروغ و کلاه سر کسی گذاشتن از افتخاراتت؟
ببین اسم تو مرد نیست
ارزش سگ از تو بالاتره
حیف اسم انسان روی تو
! هى پسری که کار امروزت بازى با دل دختراست
تو پســَـــر: حُرمت،عِشق،عَلاقه،مُحبت،احساس،آرامِش،"زَن"،"مــادَر"... تَه ریش ،هِیکل ،قیافِه،پول ، ماشین،شُهرت! و روزگارَت را سَخت گذرانده! پسَر یعنی تِکیه گاه،سایه سَر، پَناه، امنیت،"مَرد"،"پــدَر"... و رابطه دو نفره یعنی اعتماد ، وفا، دَرک....
اگر به جُز خُشگِلی و هیکل و سِکس چیزی نمیبینی ،نمیخواهی،
مُشکل از ذات تو نیســت!
از فرهنگ خرابی است که برای خودَت جا انداخته ای دُختر یعنی لذت،
حال کردن،خوشگذرانی...
اما سعی کن بفهمی: دختر یعنی :
و اگر دستت به عشق برسد همه را به قصد لِذت هَدف نمیگیری!
.
و تو دختر:
اگر برای خُودت جا انداخته ای پسر یعنی قَد ،
تقصیر از تو نیست ،
از عقده نداشتن چیزهایی است که سالها گوشه دِلت مانده
اما درک کن ؛
.
و ای کاش خَراب شود این دیوارهای بی اعتِمادی.
تــَـماااااااااام.
دخترجوانی چندروز قبل عروسیش آبله سختی گرفت و بستری شدنامزدش به عیادتش رفت وبین حرفاشون گفت چشمش درد میکنه و اذیتش میکنه بیماری زن شدید ترشد وابله تموم صورتشوپوشندمردجوان عصازنان به دیدن نامزدش رفت وازدردچشمش مینالیدبالاخره روز عروسی رسید زن نگران صورت خودش که ابله اونوازشکل انداخته وشوهرش هم کورشده بودمردم میگفتند چه خوب عروس زشته همون بهتر که شوهرشم کورشد20سال بعداز ازدواج زن میمیره مردعصاشو کنارمیزاره و چشاشوباز میکنه همه تعجب میکنن مردگفت من کاری جز شرط عشق نکردم
دختره باناامیدی و عصبانیت به پسر که روبه روش وایساده بودنگاه کردوکاملا از اون ناامیدشده بود ازکسی که انقدر دوستش داشت وفکر میکردکه اونم دوستش داره ولی دقیقا موقعی که دختربه اونیاز داشت دختروتنهاگذاشت وبعداز پیوند کلیه درتمام مدتی که توبیمارستان بستری بود همه به عیادتش اومدن غیرازپسره *چشماش همیشه به دری بود که همه ازاون واردمیشدن غیرازکسی که منتظرش بودحتی بعداز مرخص شدن ازبیمارستان به خودش گفته بودکه شایدپسردلیل قانع کننده ای داشته باشه ولی دربرابر همه سوالاش یاسکوت بودیاجواب های بی سروته که خودپسرهم به احمقانه بودنش اعتراف میکرد داشت تحمل دختر تموم میشدبه پسرگفت دیگه نمیخواد ببینتش و گفت از زندگیش خارج بشه به نظردختر پسرخالش که هرروز بادسته گل به دیدنش میومدبیشتر از پسرلایق دوست داشتن بود ودخترکه عصبی میشه به پهلوی پسر ضربه میزنه زانوهای پسرخم میشه وچشماش یخ میزنه ولی دخترمتوجه نشدچون پسروبرای همیشه ترک کرد*دختره باخودش گفت چه دنیایی عجیبیه تو این دنیا که ادم هایی مثل این غریبه پیدا میشه که کلیه اشومجانی اهداکنه بدون این که حتی یک تومن پول بگیره وحتی قبول نکرددختر برای تشکربره پیشش درهمین حال پسراز شدت ضعف روی زمین افتاد وخون ازپهلوش میرفت اما همچنان سرقولی که به خودش داده بوده اون نمیخواست دختر تموم عمرخودشو مدیون اون بمونه ولی ای کاش دختر ازنگاه پسر میفهمید که عاشق واقعیه ***
مشتای زنونه ش بکوبه تو سینـــــــــــه مرد
با سکـــــــوت ثابت کنه!!با بغلــــــــ کردنش...
یه #مرد حتی اگه چهار تا استخون پوسیده هم باشه ...
گاهی میشه #تکیه گاهت ,
گاهی سایه #سرت , گاه انگیزه #زندگیت ,
ممکنه بشه همه #وجودت
اصلا مگه میشه بدون مرد زندگی کرد ؟!
مگه میشه پدر نداشت ؟! قید برادر رو زد...؟!
بدون عشق زندگی کرد...؟!
فقط کافیه یه #مـــــــــرد , #مــــــــــرد باشه ...
میشی بیخیال دنیـــــــــا ,
اصلا اون میشه همه ی دنیاتـــــــــــ
زن, نظــــــرات مــــــردش را دوســــــت دارد ...
حتــــــی در شخــــــصی ترین کــــــارهایــــــش!
پــــــس عاشــــــقانــــــه خودت را دخــــــالت بــــــده,
درســــــت در هــــــمان جاهــــــایی که
فــــــکر میکــــــنی باید آزادش گذاشت! چــــــــــــون زن,
♥عــــــزیزم هر جــــــور خــــــودت دوســــــت داری♥
را دوســــــت نــــــــــــدارد...!
گاهــــی بایــد بــا تمـــام وجـــود #زنانگییتـــــ را خـــرج کنـــی....!
گاهـــی بایـــد با تمـــام وجـــود #مردانگییتـــــ را خـــرج کنـــی...!
نــه در رختخوابـــــ....!
در مشکلاتـــــ...!
در بــا هـــم بودنـــها..!
در کوتـــاه آمدنهــــا...!
در روزگـــار ســـرد و گـــرم...!
در ادامــــه راه حتـــی پیـــاده...!
آن موقــــع استـــــ کـــه میتوانـــی به #زنانگییـــت افتخـــار کنـــی
آن موقـــع است کـــه میتوانــــی به #مـــردانگییتــــ افتخــــار کنــــی
این پسرایی که همیشه ته ریش دارن…
اینایی که هیچوقت موهاشون بلند نیست…
اینایی که صداشون مردونست…
اینایی که وقتی ازشون جدا میشی تا یه ساعت دستات بو عطرشونو میده…
همونایی که وقتی کنارت نشستن بهت اس ام اس میدن دوست دارم.
اینایی که وقتی ازت دلخورن باهات حرف نمیزنن دوست داری محکم بغلشون کنی…
اینایی که شبا موقع شب به خیر گفتن میگن مال خودمی…
اینایی که بد دهن نیستن وقتی فحش ازت میشنون میگن بی ادب…
اینایی که دستاشونو با دوتا دستت باید بگیری…
همونایی که وقتی عصبانی میشی و داد میزنی بغلت میکنن و میگن باهم حلش میکنیم…
اینا خیلی دوست داشتنین…
قدرشونو بدونید
گاهی باید برای مردت
دریا باشی
بی انتها و عمیق
آنقدر که در تو غرق شود...
گاهی یک قطره آب در دل کویر
کویری که تا چشم کار میکند یک دست باشد
اصلا برای مردت باید
;حوا باشی
نه باید هوا باشی
بگذاری تو را استشمام کند ,
بروی جای بگیری در پوست و گوشتش ,
نه اصلا بشوی تار و پود استخوانش ,
آنقدر باشی که دیگر دوری ات نفس هایش را به شماره بندازد و
شاید هم باید همان;
حوا باشی تا
;آدم باشد
اصلا همین خوب است;
حوا باش
حوایی زمینی , حوایی در خانه
زنانگی را باید بلد باشی
حتی اگر مادرت یادت نداده
باید بلد باشی جلوی آینه بازی اندام کنی
با ظرافت موهایت را هی بالای سرت ببندی و رها کنی و زیر چشمی بپایی اش و ببینی چشمانش را که از شوق بوسیدن چال خنده ات برق میزند
زنانگی را باید بلد باشی
بلد باشی آنقدر از ته دل بخندی که به خودت بیای و ببینی فقط خیره ات شده و تمامی حرف هایش ناگفته مانده...
مادرت یادت نداده؟؟؟
من به تو میگویم
گاهی آتش باش
به لطافت همان هوا
ولی آتش باش
آنقدر که بسوزانی اش در آغوشت..
من ، دریا ، قطره
هوا ، حوا، آتش
بوده ام
همه اش را دوست دارم
زنانگی را برای مردت
باید بلد باشی...✓
در سرزمین من، هیچ کوچه ای به هیچ نام زنی نیست و هیچ خیابانی ...
بن بست ها اما، فقط زن ها را می شناسند انگار ...
در سرزمین من، سهم زنها از رودخانه ها،
تنها پل هایی است که پشت سر آدمها خراب شده اند ...
اینجا تنها نام یک بیمارستان مریم است،
اما تخت های زایشگاه پر از مریم های درد کشیده ای است که هیچ یک،
مسیح را آبستن نیستند ...
من میان زن هایی بزرگ شده ام که شوهر برایشان حکم برائت از گناه را دارد ...!!
نمی دانم چرا شعار از لیاقتم، صداقتم، نجابتم و... می دهی!!!
توی که می دانم اگر بدانی بکارتم به تاراج رفته،
انگ هرزه بودن می زنی و می روی ...!!!
اما بگرد، پیدا خواهی کرد ...
این روزها صداقت، لیاقت و نجابتی که تو می خواهی زیاد می دوزند ...!!!
امروز پول تن فروشیم را به زن همسایه هدیه کردم،
تا آبرو کند ... برای نامزدی دخترش ...!!!
و در خود گریستم ...
برای معصومیت دختری که بی خبر دلش را به دست مردی سپرده که دیشب،
تن سردم را هوسبازانه به تاراج برد ...
و بی شرمانه می خندید از این پیروزی ...!!!
روی حرفم، دردم با شماست ...
فقط با تو
من همی دارم سخن با تو ؛ فقط با تو !
نه کس خواهم که گوشش بر در دیوار دل باشد
که گوید با تو خواهد بود !
بیا خواهم سخن گفتن ز تنهایی ، ز بی تابی
چه گویم ؟ از کجا گویم ؟
مگر در این زمان جایی برای درد دل گفتن به جا مانده ؟
مگر با هر کسی شاید زبان دل
نمی دانم چرا ؟ با تو همی گویم : چرا ؟
مگر عشق و صداقت از میان مردمان این دیار پر تلاطم رخت بر بسته ؟
که همچون مار بر دور عزیزان چنبری از کینه و ماتم گرفته ؟
دل من ! ای تو همراه تمام سختی دوران تنهایی !
ای تو همراز تمام حرفهای پر ز تنهایی !
تو خود گو ، تو خود گو
چرا نداری فرصتی یا مهلتی !؟
چرا هیچت نمی خوانند ؟!
چرا پیشت نمی مانند ؟!
نگویم بیش از این ،
جانا ! نگویم تا تو هم پیش خودت ،
باز به امید کسی باشی
که در نزد تو آسوده نشیند
که در پیش تو از رفتن نگوید
که آری یار با عشق و صفا باشد
که همراه تو تا آخر دنیا به جا ماند
تا نگویی با من آری ، من همی فهمیده ام چرا گویند دنیا 2 روزی بیش نیست !
چون که هر کس را بداری دوست از روی صداقت
به تو گوید
که من تا آخر دنیا ، نخواهم رفت از برت جانا .. !!
صــــدايـــم کـــن صــــــدايــم کـــن صـــــداي تــــو تـــرانـــه اســــت
نفــــس هـــاي تــــو در گـــوشــــم کـــلامـــــي عـــاشقــــانـــه اســـت
اگــــر از بـــــودن و مـــانــــدن بــــدون عشــــق دلــگيــــــرم
صـــدايــــم کـــن بـــه آوازي کـــه مـــــن بــــي عشــــق ميـــميــــرم
اگــــر خـــــوابــــم اگــــر بيــــدار اگـــــر مستــــم اگــــر هـــوشيـــــار
صـــدايــــم کــــن در آغـــــوشـــــت نـــگاهــــــم دار
کـــويــــرم مـــــن اگــــر گلـــــزار اگـــــر هيـــچم اگــــر بسيــــار
صــــدايــــم کـــن در آغــــوشــــت نـــــگاهـــــم دار